آیوانهو
"آیوانهو"، پسر سدریک، یکی از اشراف ساکسون، به "لیدی راوهنا" ـ دختری تحت قیمومیت پدرش و از اخلاف آلفرد شاه ـ دلباخته است. ولی سدریک، که طرفدار پروپاقرص بازگشت نژاد ساکسون به سلطنت انگلستان است تصور میکند که با دادن راوهنا به آتلستان ساکسون، که خون سلاطین در رگهایش جاری است، به هدف خود خواهد رسید. او که از عشق دو جوان به یکدیگر بسیار عصبانی شده است پسرش را تبعید میکند. آیوانهو به اتفاق ریچارد شیردل به جنگهای صلیبی میرود و دیری نمیگذرد که احترام و محبت ریچارد را به خود جلب میکند. پرنس جان در غیاب برادر در صدد برمیآید که بر تخت و تاج دست یابد. این حادثه بهانهی خلق حوادث درخشانی در داستان میگردد. آیوانهو سرانجام با نشان دادن لیاقت خویش، از تبعید بازگشته و با راوهنا ازدواج میکند.