شغل من گدایی است: زندگی در خیابان
روگول، ژان - ماری، 1968 - م. سرگذشتنامه / داستانهای فرانسه - قرن 21م. / گدایان - فرانسه - سرگذشتنامه
در این داستان «ژانـ ماری روگول» بیش از 20 سال را در خیابان زندگی کرده است. یکشب هنگامیکه مشغول گدایی بود، به دوچرخهسواری پیشنهاد میکند که در زمانی که او مشغول خرید است، از دوچرخهاش مراقبت کند. این دوچرخهسوار «ژان ـ لویی دبره» است. از همان دیدار اول و دیدارهایی که پس از آن ادامه پیدا کرد، رابطه خاصی بین این کارتنخواب و رئیس مجلس ملی فرانسه، بر مبنای اعتماد، شکل گرفت. تا آنجاییکه با کمک «ژان ـ لویی دبره»، «روگول» پذیرفت تا داستان زندگیاش را بنویسد. از منطقه 19 پاریس، محله دوران کودکیاش تا پیادهروهای شیک خیابان «مربُف»، «ژان ـ ماری روگول» سالهای سخت زندگیاش را به تصویر میکشد: نوجوانی آشفته، اولین تجربههای گدایی، دوستیها، داستانهای عاشقانه و کودکان رهاشده... از ایستگاههای متروکه مترو و نیمکتهای پارک تا اتاق متعفنی در مسافرخانهای محقر، ما را همسفر روزهای تلخ زندگیاش میکند، سفری در قلب خشونت، ترس، فقر و محرومیت که البته به دوستیها، برادریها و مهربانیها نیز آغشته است.