عجیب و هیولاهای یخی
داستانهای کودکان (انگلیسی) - قرن 20م.
کتاب مصور حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «روزی روزگاری پسری به نام «عجیب» زندگی میکرد، اگرچه هیچ چیزی در او مانند نامش عجیبوغریب نبود، در سرزمین یا زمانه عجیبوغریبی هم زندگی نمیکرد. «عجیب» در زبان مردم «نورث»، یعنی نوک تیز تیغ. این اسم با خودش شانس میآورد. البته پسر داستان ما یکجورهایی هم عجیب بود یا دستکم مردم دهکده او اینطور فکر میکردند. پسر داستان ما، در زندگیاش یکچیز را اصلاً نداشت و آنهم خوششانسی بود».