در مسیر نیروانا
در این مجموعه چهار داستان با این عناوین به فارسی ترجمه شده است: "در مسیر نیروانا"، بچههای ناستیا"، "چرا درختان فندق را قطع کردند؟" و "معجزهی موسیقی". داستان نخست، سرگذشت پیرمردی است که میخواهد به یاد "نیروانا"، پسر جوانمرگش، مسیر قلهی پامیر را پیاده بپیماید. او زندگی هفتاد سالهی خود را بدون اعتقاد دینی سپری کرده اما فکر رسیدن به نیروانا (اعتقاد بوداییها به رستگاری ابدی روح) گاه و بیگاه ذهنش را مشغول میدارد و اینک در مسیر پر راز و رمز پامیر و در هوای رقیق و کم اکسیژن هیمالیا و با مشاهدهی آرامش عجیب پیرمردی تاجیک، فکر نیروانا بیشتر از پیش در خیالش قوت میگیرد. در طول مسیر، گذشتهاش را مرور میکند و یک رویداد چنددقیقهای در گذشته همهی زندگی هفتادسالهاش را تحتالشعاع قرار داده و حالا در بلندای پامیر میخواهد به نیروانا برسد.