سیمون به دنبال ماهی آزاد
ماهیگیری - داستان / داستانهای ماجراجویانه
در دهکدهی کنار دریا، پسرکی به نام "سیمون" با پدر، مادر و خواهرانش زندگی میکرد. او علاقهی بسیاری به ماهیگیری داشت و تمام فصل تابستان به فکر صید ماهی آزاد بود. پدرش قلاب ماهیگیری خود را به او بخشیده بود و سیمون هر روز برای گرفتن ماهی آزاد به ساحل میرفت؛ ولی نتوانسته بود حتی یک ماهی هم بگیرد. تا این که یک روز به طور اتفاقی یک ماهی آزاد در چالهای، که او و خواهرانش در ساحل کنده بودند، افتاد. سیمون تصمیم گرفت تا ماهی را نجات دهد و او را به دریا بازگرداند.