من مرد تنهای شبم
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی فارسی است که با زبانی ساده و روان نگاشته شده است. نویسنده در این داستان به زندگی پسری به نام «یوسف» میپردازد که به دلیل اوضاع مالی بد خانواده، به یک خانوادة روستایی سپرده شده تا در کارهای کشاورزی و دامداری به آنها کمک کند. در داستان میخوانیم: «یوسف» و «فاطمه» خواهر و برادری دوقلو هستند که همراه خانوادة خود در روستایی به نام «کچید» زندگی میکنند. مادر آنها اهل خوزستان است و خانواده را در جنگ تحمیلی ازدستداده است. پدر و مادر «یوسف» برای اینکه کمکی به مخارج خانواده شود، «یوسف» را نزد «مشتی قربان» سپردند تا در چراندن گوسفندها کمک کند.