فریاد صبر
کتاب حاضر، دربردارندة داستانی با موضوع صبر و استقامت است. «موسی» اهل اصفهان، به دلیل بچّهدار نشدن، به توصیة اطرافیان، برای سومین بار، با دختری نجیب به نام «رقیه» ازدواج میکند. رقیه سه دختر و یک پسر به دنیا میآورد. مدتی بعد، موسی و سپس دو دختر وی فوت میکنند. بعد از مدتی، خود رقیه و پسرش نیز از دنیا رفته و فقط «زینب» دختر کوچک وی زنده مانده و طعم تنهایی و یتیمی را با عمق جان حس میکند. او با کمک اطرافیان بزرگ و بزرگتر شده و در جوانی با مرد مؤمن و رنجدیدهای چون خود به نام «علی» ازدواج میکند. زندگی آنها در دوران رژیم پهلوی آکنده از درد و رنج میشود و سپس، سالهای جنگ تحمیلی و بیماری علی و زینب زندگی را برای آنها سختتر میکند. علی و زینب در خدمتگزاری به همنوع از هیچ کوشش و جانفشانی دریغ نمیکنند و وقتی علی شهید میشود، زینب نیز پس از سالها محنت و آوارگی، با آرامش تسلیم مرگ شده و فرزندانش در خور لیاقت او، وی را ستایش میکنند.