صداهای سوخته (داستان بلند)
"صداهای سوخته" در وهله اول روان کاوی یک داستان روان کاوانه تلقی میشود. اما این رمان، داستان کوچ انسانی تنهاست. "شیرین" که اسیر نوعی پدرسالاری جنونآمیز در خانه است ناگزیر میشود، اصفهان را به قصد تهران ترک کند؛ اما این کوچ جغرافیایی بعد میگیرد و به سفر در خود میانجامد. این سفر سفری است انسانی و نه عرفانی، سفری است در "نوشتن"، سفری است با "نوشتن". راوی مینویسد تا کشف شود و کشف کند. رویاها، قصههای پریوار، لیلی، مادر، پدر، آقای جوهری و تک تک عناصر و شخصیتهای داستان، همه به فرایند این کشف کمک میکنند. صداهای سوخته را میتوان در این عبارت خلاصه کرد: تلاشی به منظور کشف.