بوی دست‌های پدر! (مجموعه داستان برای نوجوانان)

بوی دست‌های پدر! (مجموعه داستان برای نوجوانان)

داستان‌های فارسی - قرن 14

درست یک سال از روزی که برای کار به مغازة پیرمرد مراجعه کرده بودم، می‌گذشت. او بدون نگاه کردن به من گفت که شاگرد نیاز ندارد. پیرمرد کتاب‌های قدیمی را صحافی می‌کرد. پس از آن روز در یک دوچرخه‌سازی مشغول به کار شدم. ولی حالا پدر از من خواسته بود که قرآن قدیمی‌اش را برای صحافی نزد پیرمرد ببرم. آن شب مرتب خواب می‌دیدم که او کار من را قبول نمی‌کند. صبح پدرم پانصد تومان به من داد و از من خواست که تا آماده شدن قرآن نزد پیرمرد بمانم. وقتی وارد خانه شدم، پیرمرد با خوشرویی سفارش من را قبول کرد. قرار شد بعد از مدرسه برای تحویل گرفتن قرآن بروم. وقتی ازمدرسه بازمی‌گشتم، متوجه شدم که اسکناس در جیبم نیست. به مغازه رفتم و خواستم برای پیرمرد توضیح دهم. پیرمرد خندید، اسکناس را از میان قرآن بیرون آورد و گفت که به جای دستمزد، موقع خواندن قرآن، او را دعا کنم. پول را از پیرمرد گرفتم. پول، بوی دست‌های پدرم را می‌داد. «بوی دست‌های پدر» یکی ازداستان‌های کوتاه مجموعة حاضر است. برخی دیگر از داستان‌های کتاب عبارت‌اند از: پهلوان حیدر؛ دیار شهریار؛ بعد از افطار؛ آن چشم سبز؛ گروه امداد؛ و ساعت ضد آب.

قیمت چاپ: 4,600 تومان
نویسنده:

محمدرضا اصلانی

ویراستار:

حسن یونسی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1388

نوبت چاپ:

2

تعداد صفحات:

386

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

گالینگور

شابک:

9786005100563

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف