نامههای باد (مجموعه داستان)
داستانهای فارسی - قرن 14
«لیلاس» زن پنجاه و چندسالۀ لبنانی است که پیشتر معلم بوده و اکنون روی بلندترین تپۀ روستای «مارون» و زیر آفتاب ملایم بهاری نشسته و خاطرات گذشتۀ خود را به یاد میآورد؛ خاطراتی از ثبتنام در مدرسۀ شقرا و خطاب دفتردار مدرسه به مادرش مبنی بر نبودن غذا و ماشین برای غیرمسیحیان؛ رفتن به مدرسه همراه با ظاهر ـ پسر ابوهاشم ـ به دلیل نبود ماشین برای آنها؛ مرگ پدر؛ و حملۀ اسراییلیان به مردم لبنان... . او پس از یادآوری این خاطرات تصمیم میگیرد نامههایی به ظاهر ـ پسر همسایهشان که به هم قول دادهاند یکدیگر را فراموش نکنند ـ بنویسد. سپس این نامهها را به دست باد میسپارد، زیرا معتقد است که ظاهر، زبان بادها را میفهمد. در مجموعۀ حاضر 12 داستان کوتاه از «مریم صباغزاده ایرانی» گردآمده که «نامههای باد» یکی از آنهاست. وی در این داستان دورنمایی از وضعیت مردم لبنان را ترسیم میکند.