چه کاری خوبه؟ چه کاری بده؟ "اسراف کاری"
داستانهای اخلاقی / اسراف - داستان
«محمد» و «نرگس» خواهر و برادری بودند که به همراه پدر و مادرشان در شهری زیبا زندگی میکردند. در یکی از روزهای آخر هفته همگی برای خرید به فروشگاه و سپس به یک رستوران رفتند. پدر با دیدن رفتار مادر، دربارة اسراف و گناه آن با مادر و بچهها حرف زد. این داستان اخلاقی با موضوع «اسراف» از مجموعة «چه کاری خوبه؟ چه کاری بده؟» برای گروه سنی «ب» به چاپ رسیده است.