تاول
داستانهای فارسی - قرن 14
«نازنین» در بندرعباس، بیکس و تنها، زندگی میکرد و در یک کارگاه خیاطی مشغول به کار بود. او به رغم نداشتن زیبایی ظاهری، قلبی گرم، ساده و مهربان داشت. «حبیب» به عنوان تکنسین چرخهای خیاطی به کارگاه وارد و نازنین گرفتار عشقی گذرا میگردد. حبیب از بیکسی او سوء استفاده و با کلام گرمش تابلویی برای آن دختر آرزومند ترسیم میکند که او را به دنیایی حتی فراتر از رویاهایش میبرد. عشق ناگهانی او به حبیب زندگی او را دستخوش حوادث تلخ و شیرینی میکند که در این کتاب به تصویر کشیده شده است.