لحظات از دست رفته
داستانهای کودکان و نوجوانان
در این داستان، دختر نوجوان قصد دارد تا داستان یکی از سفرهای خانوادگی خود را به عنوان موضوع انشا نوشته و در کلاس بخواند. او ماجرای رفتن به سوی روستای «قازانسر» در شمال غربی «بوکان» را بهخاطر میآورد و عدم توجه پدرش به علاقه او برای دیدن آثار استاد «عثمان رحمانزاده» ی پیکرتراش که باعث میشود او ناراحت به خانه خالهاش در روستا برود ... اما او میداند که بالأخره موفق به دیدن آن آثار خواهد شد و... .