یک روز خانم گنجشکه ...
حرص و آز - داستان / داستانهای تخیلی / گنجشکها - داستان
کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی درباره گنجشکهاست که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «هوا تاریک و روشن بود که خانم گنجشک لای چشمهایش را باز کرد. نگاهی به جوجههایش انداخت و با خودش گفت که چرا هنوز جوجهها بیدار نشدهاند. یادش آمد که شب قبل حسابی به آنها غذا داده است. اما باز فکر کرد که ممکن است آنها گرسنه باشند. او باقیمانده غذای دیشب را در نوک جوجهها گذاشت».