سگ تازه وارد
داستانهای اجتماعی
خانوادهی "بوت" به همراه دختر و پسرشان ـ پوپی و سم ـ در مزرعهی درخت سیب زندگی میکنند. آقای "تد" در مزرعهی آنها کار میکند. روزی تد، سگ گلهای به نام گوشسیاه خرید تا در هنگام چرای گوسفندها به او کمک کند. پوپی و سم حیوانهای مزرعه را به گوشسیاه نشان دادند. پس از چندی آنها متوجه شدند که گوش سیاه نمیتواند کارش را به خوبی انجام دهد، بر اثر یک پیشامد آنها دریافتند که گوش سیاه زبان مخصوص به خود را دارد که در صورت استفاده از آن به خوبی از عهدهی انجام کارها برمیآید.