کتایون
داستانهای فارسی - قرن 14
کتایون دختر یک هنرمند نقشهکش تابلو فرش است که با غرور و تربیتی پسرانه بزرگ شده و در رشتة مدیریت درس خوانده است و بعد از مرگ ناگهانی پدر، در شرکتی که به نام پدر کتایون و عمویش بود، مشغول به کار میشود. پسرعموی او، سیاوش از سیزدهسالگی برای تحصیل در رشتة موسیقی به آلمان رفته است. عموی کتایون برای تضمین شرکت و همچنین برای کشاندن سیاوش به ایران و پایبند کردن او، اصرار به ازدواج کتایون و سیاوش دارد. اما سیاوش تماس میگیرد و از کتایون میخواهد که جواب منفی بدهد. کتایون که احساس میکند مورد تمسخر و بازیچة خانوادة عمویش شده است، تصمیم میگیرد که سیاوش را در دام عشق خود گرفتار کند، اما بعد از این که سیاوش به ایران میآید کتایون ناخواسته گرفتار عشق او میشود. این عشق او را به سوی سرنوشتی نامعلوم سوق میدهد.