جک: داستان (واقعا) واقعی جک و لوبیای سحرآمیز
داستانهای نوجوانان آمریکایی - قرن 21م.
«جک» پسر شر و شیطان روستا همیشه دلش یک ماجراجویی حسابی میخواست؛ تااینکه غولها به مزرعهشان حمله کردند. آنها هرچه داشتن و نداشتن ویران و غارت کردند و پدرش را هم همراه با خودشان بردند. جک، آماده سفری پرماجرا برای نجات پدر شد. او تصمیم گرفت تنها داراییشان را با یک مشت لوبیا عوض کند تا بتواند با درخت لوبیای سحرآمیز به سرزمین غولها برسد. گرچه قلمروی غولها زمین تا آسمان با دنیای جک فرق میکند، اما خب خوشگذرانیهای خاص خودش را دارد؛ شنا در پودینگ، پرتاب با قاشق و سواری روی موشهای غولپیکر. خواهر کوچکتر جک نیز در این راه به او ملحق میشود تا سفری پرماجرا و خطرناک را رقم بزنند. اما سؤال اینجاست که آیا جک و «آنابلا» بهرغم کوچک بودن میتوانند غول شرور را شکست بدهند؟... .