داستان خیاط‌باشی و مغازه‌اش

داستان خیاط‌باشی و مغازه‌اش

داستان‌های کودکان و نوجوانان

کتاب مصور حاضر دربردارنده داستانی تخیلی برای کودکان است. در این داستان آمده: روزگاری خیاطی در شهری زندگی می‌کرد که کارش را زیاد دوست نداشت و خسته شده بود. به همین خاطر سعی می‌کرد که کارهای مردم را دیرتر تمام کند. یک روز خیاط‌باشی مثل همیشه که بعد از تمام شدن دوخت و دوزش مغازه را تعطیل می‌کرد، متوجه صدایی شد. صدا از قفسه‌های پارچه و سوزن و قیچی و نخ می‌آمد. خیاط با تعجب دید که آن‌ها در حال حرف زدن با هم هستند. او ایستاد و به حرف هرکدام گوش داد. پس از شنیدن حرف آن‌ها خیاط نظرش نسبت به کار و حرفه‌اش تغییر کرد و تصمیم‌های جدیدی گرفت.

قیمت چاپ: 0 تومان
نویسنده:

فرحناز رسولی

تصویرگر:

هادی شیرجنگ

ناشر:

آلتین

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1393

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

16

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9786007101360

محل نشر:

تبریز - آذربایجان شرقی

نوع کتاب:

تالیف