کنتل کارل اشتین یا اهریمن شکارچی
در اعماق تاریکترین و وحشتانگیزترین جنگل آلمان، دره صخرهای کوچکی وجود دارد به نام دره گرگها .هر سال در نیمه شب روز "همه ارواح "شیطان همراه گله سگهای وحشتناک شکاری که پیوسته زوزه میکشند به آن جا میآید تا آرزوی هر انسان احمقی را که حاضر باشد با او معامله کند، برآورده سازد . یک سال، مردی به نام "هنریخ مولر "به آن دره میرود و با شیطان شکارچی معامله میکند .او جای شخصی به نام "کنت اشتین "را میگیرد و ثروت و املاک او را به دست میآورد و در عوض قبول میکند که ده سال دیگر، یک قربانی برای اهریمن شکارچی ببرد .مدتی بعد دو دختر به نامهای "شارلوت " و "لوسی "که خواهرزادههای یتیم کنت اشتین هستند، به قلعه دایی خود پناه میآورند تا این که زمان موعود فرا میرسد و کنت اشتین تصمیم میگیرد، خواهرزادههایش را به قربانگاه ببرد و قربانی شیطان شکارچی نماید .دخترها از قصد شوم دایی دروغین خود آگاه میشوند و میگریزند ; اما کنت اشتین آنها را دستگیر میکند و در کلبهای در دل جنگل زندانی مینماید .با این همه، سرانجام قهرمانان دیگر داستان دخترها را نجات میدهند و در عوض، شیطان کنت اشتین دروغین را که نتوانسته به قول خود عمل کند از بین میبرد .بدین ترتیب، کنت اشتین واقعی، ثروت و املاکش را مجددا به دست میآورد و از لوسی و شارلوت میخواهد در کنار او بمانند .