رامونا و پدرش
داستانهای آمریکایی - قرن 20م. - ادبیات کودکان و نوجوانان
"رامونا" و خواهرش "بئاتریس"، دریافتهاند پدرشان بیکار شده و آنها باید مواظب درخواستها و خریدهایشان باشند. مادر مجبور است بیشتر و سختتر کار کند و پدر رسیدگی به امور فرزندان و خانه را به عهده گرفته است. او به سختی در پی یافتن کار جدید است و از شدت بیکاری و ناراحتی مدام سیگار میکشد. رامونا که نگران سلامت پدر است، سعی دارد به روشهای مختلف پدر را از این کار بازدارد و همین موضوع، مشکلاتی را در خانه به وجود میآورد. در جشن سال نو که قرار است دانشآموزان مدرسه در کلیسا برگزار کنند، نقش حضرت مریم به بئاتریس پیشنهاد میشود و رامونا هم با اصرار و سرسختی نقش گوسفند را از آن خود میکند. آنها در حال آماده شدن برای شرکت در جشن هستند که شادیشان تکمیل شده و باخبر میشوند که پدر کاری یافته است. رامونا با وجود شادی در خانواده، به خاطر لباس گوسفندیاش شروع به بدخلقی میکند، اما سرانجام نقش خود را به خوبی ایفا کرده و از این که پدر به او افتخار میکند، شادمان میشود. کتابچۀ حاضر، مجلد 26 از مجموعۀ "رمان کودک" است.