نیچه: تن، هنر، شناخت
نیچه، فریدریش ویلهلم، 1844 - 1900م. - نقد و تفسیر
نیچه را همواره با بدبینی، خموشی و خمودگی شرح و توضیح داده و در بسیاری از مواقع لحظههای دهشتناک و بحرانی سدهی بیستم را به او نسبت دادهاند. اما آیا نیچه بهواقع اینگونه است و باید اینگونه خوانده و فهم شود؟ شارحان و مفسران تازهتر نیچه، روایت دیگری ارائه دادهاند که از نیچه تصویری دیگرگون میسازد و عموم انگارههای پیشینی پیرامون فلسفهی او و رفتار فکریاش را برای ما تغییر میدهد. «فردریکا اسپیندلر» در کتاب «نیچه: تن، هنر، شناخت» با بازخوانی مجدد و یکسره متفاوتش از نیچه، آن اشتیاق و شورمندی خاص فلسفهی او را عیان کرده و از درون آن حجم از جنون سرشار از تعمق و تفکر، عشق به زیستن زندگی را در نظرگاه این فیلسوف بزرگ آلمانی هویدا میکند. کتاب اسپیندلر همه آن پرسشهای فراموششده که از الزامات زمانه اکنون هستند را به واسطه نیچه و همراه و دوشادوش او پیشروی خواننده میگذارد، با این هدف که بیایید با دستگاه فکری نیچه مشتاقانه و مشفقانه به جهان و پدیدههایش بنگریم. «نیچه: تن، هنر، شناخت»، کتابی است برای مواجهه با تفکر فلسفی دیوانهواری که با ایدههای گونهگون و متضادش، معرف رویکردی در نگریستن به جهان و انسان بود که پیش از او وجود نداشت و امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیازمندیم.