پاستیل بنفش
داستانهای نوجوانان آمریکایی - قرن 20م.
این کتاب یک داستان کلاسیک درباره خانواده و دوستی است. پس از اینکه پدر «جکسون» به بیماری ام اس مبتلا میشود و کار خود را از دست میدهد، خانواده دوران سختی را پشت سر میگذارند. آنها بسیاری از روزها چیزی برای خوردن ندارند و جکسون و خواهر کوچکش با اختراع یک بازی، سعی میکنند تا گرسنگی را کمتر احساس کنند؛ اما پس از مدتی اوضاع بدتر میشود. پدر و مادر قادر به پرداخت اجارهخانه نیستند و جکسون و خواهرش باید خود را برای زندگی در یک مینیون آماده کنند. پدر و مادرش با خوشبینی و شوخطبعی، تلاش میکنند آنها را وارد مشکلات خودشان نکنند؛ اما جکسون که قبلا هم مدتی را در ون زندگی کرده بود، از این شرایط و همینطور از دست پدر و مادرش بسیار عصبانی است؛ چراکه آنها واقعیت را به او نمیگویند. برای همین تصمیم میگیرد از خانه فرار کند و... .