پیرمرد کفاش و مردان کوتوله
افسانههای عامه
این کتاب مصور و رنگی که برای گروه سنی "ب" نگاشته شده، حکایت کفاش ایرلندی فقیری است که با همسرش زندگی میکرد. او مید انست به دلیل کم شدن قدرت چشمهایش، کمکم مشتریانش را از دست خواهد داد و او و همسرش دیگر پولی برای خرید غذا نخواهند داشت. روزی او با باز کردن پنجرهی کارگاهش و دیدن رنگینکمان، از او خواهش کرد، آن شب یک نفر را به کمکش بفرستند. فردای آن روز، کفاش، زمانی که خواست کفشی بدوزد، چشمش به یک جفت کفش دوخته شده افتاد و...