ستارههای پرتقالی
داستانهای تخیلی
کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (الف) و (ب) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «آن شب «پونه» توی باغ رؤیا قدم میزد و گردش میکرد. باغ «پونه» پر از درخت پرتقال بود که از بازوهایشان میوههای خوشبو آویزان شده بود. «پونه» با خودش فکر کرد و گفت: این میوهها نارنجی و گردند درست همانند خورشید موقع غروب آفتاب. «پونه» پرتقالی چید تا آبش را که خیلی شیرین و دلپذیر مانند بوسه محبتآمیز و شیرین مادرش است بچشد. اما قبل از اینکه آن را پوست بکند متوجه کلاه خندهدار و کوچک سبزی در محل اتصال پرتقال به درخت شد».