مدیر یک دقیقهای
مدیریت
داستان حاضر دربارهی جوانی است که برای یافتن مدیری کاردان به دورترین نقاط دنیا سفر میکند. او طی این سفرها با مدیرانی برخورد میکند که ظاهرا از سازمانهای موفق برخوردارند، اما کارمندانشان احساس خوبی نسبت به مدیر سازمان ندارند، نیز مدیرانی مهربان را مشاهده میکند که کارکنانشان راضی بوده، اما سازمان آنها چندان پیشرفتی نداشته است. او سرانجام پس از جست و جوهای بسیار، خبرهایی شگفتانگیز دربارهی مدیری استثنایی میشوند و تصمیم میگیرد تا به دیدار او برود. مرد جوان پس از دیدار با این مدیر استثنایی به رازهایی دربارهی مدیریت وی پی میبرد. از جمله آن که وی هفتهای یکمرتبه، روزهای چهارشنبه از ساعت 9 تا 11 جلسهای با کارکنان خود تشکیل میدهد و پس از شنیدن مشکلات موجود به تهیهی طرحها و راهکارهای مربوط میپردازد. نیز به این نکته پی میبرد که کلید افزایش کارآیی در یک سازمان آن است که به افراد کمک کنیم تا احساس بهتری نسبت به خود داشته باشند و...