گل و قداره "برداشت آزاد از داش آکل صادق هدایت"
نمایش نامهی حاضر، برداشتی است آزاد از "داش آکل"، اثر "صادق هدایت". در این نمایش، جوانمردی در شیراز با نام "داش آکل" زندگی میکند که مردم در گرفتاریهای خود به او مراجعه میکنند. وقتی "حاجی"، زن و زندگیاش را به دست "داش آکل" میسپارد و از دنیا میرود، "داش آکل" عاشق بیوهی او شده، اما سخنی به میان نمیآورد. تا این که بازاریان شیراز، عدالتخواهی "داش آکل" را خلاف منافع خودشان دیده و "کاکارستم" را اجیر میکنند تا آبروی او را پیش مردم ببرد. در نبرد بین آنها، "کاکا رستم" کشته میشود و "داش" از غصهی بدنامی در سرای سردزک با قداره، قلب خود را میدرد. در پایان نیز تصاویری از این نمایش، چاپ شده است.