مترسک شیشهای
مجموعهی حاضر متشکل از هشت داستان کوتاه با این عناوین است: "مترسک شیشهای"، "عشق ناکام"، "فراموش شده"، "شبهای بینوایی"، "فرار از شب"، "غریب"، "سراب" و "ارثیه". برای نمونه، در یکی از داستانهای این مجموعه، "رحمان" که سالیان پیش همسرش "نرگس" را از دست داده، اکنون با دخترش "مینا" و "خانم جان" زندگی میکند. "مینا" بعد از سالها از پدرش، تقاضای خرید گل سینه میکند، اما پدر که هیچ پولی در بساط ندارد، از این که نمیتواند خواهش "مینا" را عملی سازد ناراحت میشود. در پایان داستان، "رحمان" با دریافت مبلغی پول از یکی از بدهکاران خود، تصمیم میگیرد خواهش "مینا" را عملی سازد.