سالهای انتظار
در این داستان، همزمان با قبولی "بهار "در دانشگاه، پدر و مادر او تصمیم میگیرند به شیراز سفر کنند .آنها در این سفر با خانواده "آقای محمدی " آشنا میشوند و پس از مدتی "علیرضا "ـ پسر آقای محمدی ـ از "بهار "خواستگاری کرده، پس از چندی با او ازدواج میکند .بهار پس از اتمام تحصیلات، همراه همسر و فرزند خود به سفر میرود، اما آنها در این سفر دچار سانحه میشوند و ...