بیتو مهتاب
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر دربردارنده رمانی فارسی با موضوع عاشقانه است. نویسنده تلاش کرده تا با پرداخت مناسب شخصیتها و بیان جزئیات لازم، مخاطب را تا پایان رمان با خود همراه کند. در این رمان میخوانیم: «گیج و منگ و سردرگم سرم رو روی زانوهام گذاشتم. چقدر کمرم تیر میکشید. چقدر شکسته بودم! چی میتونستم بگم؟ نمیدونستم به خدا چی باید بگم؟ اصلا چی میشد گفت؟ یاد حرف مهتاب افتادم. یاد حرف مادرش. «خدا همیشه یه پله بالاتر از توست». خدای من! تو کجایی؟ این دستای رو به آسمون من رو نمیبینی یا وقت نداری و سرت شلوغه که نمیگیریشون؟»