رها از تاریکی
کتاب حاضر اتوبیوگرافی نگارنده، آنجی فنیمور، است. مادر "آنجی" در کودکی آنها را ترک میکند و پدرش با زن دیگری ازدواج میکند. آنجی بارها از سوی اطرافیان مورد آزار و اذیت قرار میگیرد، اما با ایمان محکم به خدا در برابر مشکلات دوام میآورد. پس از مدتی ازدواج میکند و صاحب دو فرزند میشود اما گاهی مورد هجوم خاطرات تلخ گذشته قرار میگیرد و به مرور زمان با افزایش فشارهای روانی و ناتوانی بیش از حد دست به خودکشی میزند و روح او به دنیای مردگان میرود. او افرادی را میبیند که مانند او خودکشی کردهاند. سیاهی و نومیدی در آن مکان به حدی او را میترساند که ناگهان خدا را صدا میکند. خدا با او سخن میگوید و او را متوجهی بسیاری از حقایق زندگی و آخرت میسازد. پس از این ملاقات، روح آنجی به بدنش بازمیگردد و او فرصت جدیدی برای زندگی به دست میآورد. او ملاقات خود را با خدا به صورت کتاب به چاپ میرساند و به این نتیجه میرسد که زندگی با تمام سختیها و مشکلات، زیبا است و نور همیشه بر تاریکی غلبه دارد.