سرمای سخت
داستانهای نوجوانان انگلیسی - قرن 20م.
شما میتوانید مرا «لینک» صدا کنید. اسمم لینک نیست، چون معمولا کسی اسمم را نمیپرسد، با این حال اگر کسی پرسید همین اسم را میگویم. لینک نامرئی است، یکی از آدمهایی که دیده نمیشود. او همین الان جلوی ورودی در نشسته و دارد رهگذرها را تماشا میکند. آنها از نگاه کردن به لینک اجتناب میکنند، حق هم دارند، میترسند بخواهد چیزی از آنها بگیرد. دلشان نمیخواهد که فکرشان را درگیر لینک کنند. دوست ندارند به خاطر بیاورند که لینک نیز روزی وجود داشته است. لینک و امثال او گواه زنده تمام نادرستیها و بینظمیهای شهر هستند. این داستان درباره افراد خیابانخواب است.