خبر هدهد
سلیمان، پیامبر - داستان / داستانهای فارسی - قرن 14
در روزگار قدیم حضرت سلیمان (ع)، هم پیامبر خدا و هم پادشاه بود. روزی هدهد نزد حضرت سلیمان آمد و گفت: «از کشور سبا خبر آوردهام. پادشاه آنجا، زنی به نام بلقیس است. او خداپرست نیست و خورشید را میپرستد». حضرت سلیمان فکری کرد و گفت: «من نامهای برای او مینویسم و تو آن را برایش ببر». حضرت سلیمان در آن نامه نوشت: «بسم ا... الرحمن الرحیم من سلیمان پیامبر خدا، تو را به خداپرستی دعوت میکنم». هدهد نامه را گرفت و به کشور سبا برد. کتابچة حاضر از سری «قصههای پیامبران» است و در آن داستانی از حضرت سلیمان (ع) و هدهد با نثری روان به تصویر کشیده شده است.