راز یک عشق پنهان
«مهناز» و «صفورا» به طور کاملا اتفاقی با یکدیگر آشنا میشوند. صفورا متوجه میشود که «مهناز» از بیتوجهیهای همسرش، «سیاوش» رنج میبرد. او در مهمانیای که مهناز ترتیب داده به همراه خانوادهاش دعوت میشود. در آنجا شوهر «مهناز» را برای اولین بار دیده و با واقعیت تلخی روبهرو میگردد. سیاوش همان عشق گمشدة اوست که سالها از وی بیخبر مانده است. داستان مذکور تحت عنوان «راز یک عشق پنهان» یکی از دو داستان کوتاه مجموعة حاضر است. داستان دیگر «گمشده» نام دارد که بر اساس ماجرایی واقعی به نگارش درآمده است.