برو ولگردی کن رفیق
داستانهای فارسی - قرن 14
مجموعة حاضر، دربردارندة چهار داستان کوتاه با این عنوانهاست: شما صد ویازده هستید؛ لطفاً اجازه بده هواپیماها پرواز کنند؛ تو فقط گرازها را بکش، و برو ولگردی کن رفیق. داستان «برو ولگردی کن رفیق» ماجرای مرد جوانی است که از ابتدای زندگی همیشه خواهان برتر شدن بوده و در این راه بدون داشتن چشمانداز دقیق و صحیحی تمام تلاش خود را به کار گرفته و همین قضیه باعث شده که به کنه لذت هیچ چیز پی نبرد. زندگی او همیشه با مشکلات بسیاری روبهرو بوده تا جایی که زندگی زناشوییاش نیز از هم پاشیده و به پوچی مطلق رسیده است.