نهنگی که بیشتر میخواست!
والها - داستان / خرچنگها - داستان / صلح - داستان / رضایت خاطر - داستان
هامفری، نهنگ بزرگ وجببهوجبِ دریا را زیرورو میکرد و هر چیزی را که میدید جمع میکرد؛ راستش اصلا هم برایش فرقی نمیکرد زیاد باشد یا کم... فقط دلش میخواست بیشتروبیشتر داشته باشد. اما با همه آن چیزهایی که داشت، همیشه احساس میکرد جایی یک چیز خالی است! این کتاب، با داستان موزون و زیبایش سعی دارد ارزش بخشش و مهربانی را به کودکان نشان دهد. همچنین این داستان برای بلندخوانی بسیار مناسب است.