حضرت امام حسین (ع) (واقعه کربلا)
واقعه کربلا، 61ق. - داستان
پس از مرگ معاویه، یزید به خلافت رسید و همه را مجبور به بیعت با خویش کرد. او پیکی نزد حاکم مدینه فرستاد و از او خواست تا از امام حسین (ع) بیعت بگیرد. اما امام حسین (ع) نپذیرفت و به همراه خاندان و اهل بیت خویش شبانه از مدینه خارج شد و به مکه رفت. مردم عراق و از جمله کوفه تصمیم گرفتند تا با امام حسین (ع) برای به خلافت رسیدن آن حضرت بیعت کنند، بنابراین نامهای نوشتند و از امام خواستند به سوی آنها برود. وقتی تعداد نامهها به حدود دوازده هزار رسید، امام (ع) مسلم بن عقیل را به همراه نامهای به کوفه فرستاد تا از درستی پیمان آنها آگاه شود. تمام مردم کوفه با مسلم بیعت کردند. مسلم نامهای به امام حسین (ع) نوشت و گفت: "مردم با شما هستند در حرکت کردن شتاب کنید". اما چیزی نگذشت که مردم کوفه دست از پیمان خویش برداشتند و به وعده و وعیدهای عبیدا... ـ حاکم کوفه ـ چشم دوختند. به دستور حاکم، مسلم کشته شد و مردم برای جنگ با امام حسین (ع) آماده شدند امام حسین (ع) در روز 2 محرم سال 61 هجری در کربلا توسط سپاهیان حر متوقف شد. عبید ا... پس از آن تصمیم گرفت تا عمر سعد را با چهار هزار نفر به مقابله با امام حسین (ع) بفرستد و مردم کوفه را نیز دستهدسته به سپاه اضافه کند. در شب عاشورا امام حسین (ع) یاران خویش را جمع کرد و برای آنها از بیوفایی این مردم سخن گفت و فرمود که فردا همه شهید خواهیم شد. سرانجام روز عاشورا فرا رسید و امام و یاران باوفا و اهل بیتش همگی پس از تحمل رنج بسیار به شهادت رسیدند. و تمام عالم در ماتم و غم فرو رفت. در این کتاب واقعهی کربلا به شیوهی داستانی بازگو شده است.