جالی پستچی و نامههای سال نو
داستانهای کودکان و نوجوانان
کتاب مصور حاضر، جلد سوم از ماجراهای «جالی پستچی» و داستانی است که با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «یک روز بیشتر به سال نو نمانده بود و همهجا از برف، سفید شده بود. «جالی پستچی» سوار بر دوچرخهاش از همان راه همیشگی آمد، با کیفی که مثل همیشه پر از نامههای جالب بود. اولین جایی که رفت، کلبه چهار خرس بود. در کلبه، مامان خرسه از نردبان بالا رفته بود تا درخت سال نو را تزیین کند. بابا خرسه و بچه خرسها جلو آمدند تا نامه را از «جالی» بگیرند».