فندقی و کار بزرگ
داستانهای فارسی
روزی روزگاری، پسر کوچولویی به نام «فندقی» که دلش میخواست کار بزرگی انجام بدهد بقچه کوچکش را برداشت و راهی سفر شد. او در طول این سفر به درخت تشنه آب داد، خرگوشی را از تله آزاد کرد، بچههای آبادی را آشتی داد، گاو رمکرده را رام کرد، راه آبادی را باز کرد، اما باز هم فکر میکرد که هیچ کار بزرگی انجام نداده است. او به خانه بازمیگردد و... .