تلخون، قصه آه، آدی و بودی
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب مصوّر حاضر، دربردارندة سه داستان از مجموعة «قصّههای صمد بهرنگی» است. در خلاصة داستان «قصّة آه» آمده: تاجر ثروتمندی که سه دختر داشت، روزی برای خرید و فروش به شهری دیگر رفت. او درخواست دو دخترش را تهیه کرد و درخواست دختر سوم که یک گل سر بود را فراموش کرد. تاجر و دختر از این اتّفاق ناراحت شدند. دختر آهی کشید و در همین حال، مردی سوار بر اسب، که خود را آه معرفی کرد، گل سری برای دختر آورد و فردای آن روز، دختر را چشم بسته به باغی برد. دختر بعد از چند روز، جوان زیبارویی را مشاهده کرد و جوان، همسر دختر شد. روزی، دختر مویی را که به لباس جوان چسبیده بود را کند و جوان بیهوش شد. تلاشهای دختر برای به هوش آوردن جوان، برای مدّتها همراه با ماجراها و تجربههای جدید بود.