روابط مبهم خویشاوندی، طبقه و تضاد در میان عشایر کماچی: پژوهشی مردمشناسانه در تاریخ اقتصادی کرمان و عشایر آن
پژوهش حاضر به منظور بررسی ماهیت تقسیمات طبقاتی و پیوندهای خویشاوندی در میان کماچیها (از عشایر استان کرمان) نگاشته شده است و نویسنده با شرح زمینهی تاریخیای که این تقسیمات برخاسته از آن است، شیوههای ابهامآمیز و تنشزای درهمآمیزی خویشاوندی در طبقه را بازگو کرده، نشان میدهد که چگونه ساختار و محتوای روابط اجتماعی کماچی، به پیدایش ناپایداری ساختاری صورتبندی اجتماعی کماچی میانجامد. از سوی دیگر، این مطالعه فقط کماچیها را توصیف نمیکند بلکه پرسشهایی دربارهی سایر اجتماعات کوچندهی ایران را نیز مطرح میسازد. به تصریح نگارنده: "شماری از جنبههای بسیار مهم زندگی کماچیها ـ از جمله چادرنشینی، اقامت در سکونتگاههای پراکنده، زندگی در حاشیهی اجتماعی و جغرافیایی جامعهی یکجانشین ایرانی، ابزارهای تولیدی که در طول زمان به لحاظ تعداد، قابل افزایش است و همهچیزهای دیگری که زندگی کماچیها را دربردارد ـ از زندگی عشایری منتج میشود. در واقع به نظر میرسد که بیشتر تاریخ کماچیها مشروط به عشایر بودن آنها است. آنچه کماچی را متمایز میساخت، اندازهی کوچک صورتبندی اجتماعیشان، فقدان سلسله مراتب سیاسی، ناپایداری و عدم ثبات قابل توجه نظم اجتماعی، نقش برجستهی نیروی کارمزدی در فرآیند تولید، رابطهی بین چوپانها و کارفرمایان، ممنوعیت ازدواجهای مبادلهای و تاریخ طولانی تولید الیاف دامی برای صادرات بود".