فراموشی
داستانهای فارسی - قرن 14
«فراموشی» قصة دختری است که بعد از تجربة عشقی بیفرجام، به دنیای فراموشی وارد میشود. او قبل از بیماری عاشق مرد هنرمند بوده است و بعد از تجربة روزهای پر از عشق و محبت ناگهان مرد بیهیچ دلیل و توضیحی او را از خود دور میکند. بعد از ماهها دختر مرد را میبیند که لاغر و تکیده شده است. مرد اینبار با شدت بیشتری او را از خود میراند. دختر ماهها در انزوا به سر میبرد. سرانجام براساس یک احساس قوی درمییابد که مرد محبوبش دیگر در این دنیا به سر نمیبرد و انتظارش برای بازگشت بیهوده است. او نیز در نهایت خود را به دست مرگ میسپارد و به محبوب خویش میپیوندد.