آرش، حکایت تیرانداختن مرد قصهگو
داستانهای فارسی - قرن 14 / آرش کمانگیر (اساطیر ایرانی) - داستان / اساطیر ایرانی
کتاب مصوّر حاضر، داستانی اساطیری دربارة «آرش کمانگیر» است که به زبان ادبی برای گروه سنّی (ج) تدوین شده است. هدف از نگارش این داستان آشنایی مخاطبان با یکی از پهلوانان اساطیر ایرانی است. در این داستان آمده است: دشمن در جنگ بر ایرانیان پیروز شده و عدّهای را به بردگی گرفته بود، امّا برای فریب ایرانیان، راهی را مقابلشان گذاشت. دشمن به ایرانیان فرصت داد تا از بین بهترین تیراندازان، کسی را انتخاب کنند تا تیری بیاندازد و مرز کشور مشخص شود. همة سربازان زخمی و خسته بودند، امّا «آرش» با دیدن چهرة بچّهای که زخمی شده بود، برای تیراندازی دواطلب و انتخاب شد. «آرش» خودش را به بالای قلّه رساند و با وجود زخمهای بسیاری که داشت، از تمام قدرتش استفاده کرد و بلندترین تیر را پرتاب کرد. پس از شکستن استخوانها و پاره شدن رگهای «آرش»، تیر به درخت گردوی کهن سالی برخورد کرد و ایران از بردگی نجات یافت.