قصهها و افسانههای مردم روسیه - 1
«سادکو»، نوازدة فقیر، عاشق رود «دولخوف» است و آن را چون دختری زیبا میانگارد که هیچ زنی را با وی توان برابری نیست. شبی سلطان دریا از سادکو میخواهد به قصر وی در اعماق دریای خزر آمده و برای وی آهنگی بنوازد. در پایان جشن پادشاه، کوچکترین دختر خویش را که او نیز «دولخوف» نام دارد به همسری سادکو درمیآورد. آن دو شبی زیبا را در کنار یکدیگر میگذارنند. اما جوان صبح زمانی که از خواب برمیخیزد خود را در ساحل رود، تنها میبیند. او به دنبال همسر زیبایش، همهجا را زیرپا میگذارد. عدهای میگویند پس از آن به شهر رفته و تا آخر عمر تنها زندگی کرد و برخی دیگر میگویند: سنتورش را برداشت و به دنبال شاهزادة دلبندش به دریاچه رفت. این کتاب شامل نه افسانة قدیمی روسی برای کودکان تحت پارهای از این عناوین است: سرما؛ آلنوشکا و برادرش؛ و شاهزاده قورباغه.