جنگ تمام شد... نشد
جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - داستان / داستانهای فارسی - قرن 14
موضوع داستان حاضر، جنگ ایران و عراق (1359ـ1367) است. «سهیل» بچّه مدرسهای است که برای رفتن به شهرک سینمایی دفاع مقدس، سرانجام از پدر رضایتنامه میگیرد. او در مسیر رفت و در اتوبوس، پارچهای سیاه به همراه کلاه و قرآن جیبی و یک نامه از رزمندهای به نام «علی سعیدی»، اعزامی از تهران در سال 1363، دریافت میکند. رزمنده در نامه به همسر خود «منیر» نام و آدرس طلبکاران خود را نوشته بوده است. «سهیل» نسبت به پرداخت بدهی شهید احساس دین میکند و با جستوجوی فراوان موفّق به پرداخت بدهی رزمنده میشود و سرانجام با تابوت شهید و عکسی از وی با مشخصاتی که در نامه بود مواجه میشود.