چشم شب
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر دربردارنده داستانی تخیلی برای نوجوانان است. سوگل دروغهای کوچکی میگوید و تنها آرزویش این است که کسی از دست کسی ناراحت نباشد. او نصفهشب یک گودال میکند و باید تصمیم بگیرد که گودال و آنچه را که درونش هست با خاک پر کند یا نه. اینکه هر طرف بچرخی یک دیو جلوی رویت سبز شود، اصلا خندهدار نیست. اعتماد به یک مارمولک سبز زشت و یک پرنده خاکستری رنگ مرموز در گذر از سرزمینهای جادویی هم کار آسانی نیست. سوگل باید تصمیم بگیرد و عواقب این تصمیم را هم بپذیرد.