جوجه اردکی که مادرش را گم کرد (انگیزه)

جوجه اردکی که مادرش را گم کرد (انگیزه)

کودکان - راه و رسم زندگی - داستان / کودکان - راهنمای مهارت‌های زندگی

مادربزرگ روی صندلی نشسته بود و برای "سیاوش" بلوز می‌بافت. "ستاره" هم گوشه‌ای از اتاق مشغول بازی کردن با کاموا و میل‌های اضافی مادربزرگ بود. در همین هنگام سیاوش با دگمه‌ی افتاده‌ی روپوش‌اش به خانه آمد و از مادربزرگ خواست تا آن را برایش بدوزد. اما مادربزرگ قصه‌ی جوجه اردکی به نام "جوجک" را برای آن‌ها بازگو کرد؛ یک‌روز مادر جوجک برای پیدا کردن دانه به جنگل می‌رود. جوجک خیلی منتظر او می‌شود، اما مادرش بازنمی‌گردد. سرانجام جوجک تصمیم می‌گیرد کارهایش را خودش انجام دهد. او به دنبال دانه به جنگل می‌رود و پس از مدتی صدای مادرش را می‌شنود که در هنگام فرار از دست یک شکارچی زخمی شده و به داخل گودالی افتاده است. جوجک به کمک چند غاز مادرش را نجات می‌دهد. هنگام خداحافظی از غازهای وحشی یکی از غازها پر سیمرغ را به او می‌دهد تا هر وقت مشکل بزرگی برایش پیش‌آمد از آن کمک بگیرد. سیاوش با شنیدن این داستان از مادربزرگ می‌خواهد تا دوختن دگمه را به او بیاموزد، تا بدین‌طریق بتواند از عهده‌ی کارهای خود برآید. داستان حاضر با هدف تقویت "انگیزه" در کودکان نگارش یافته است.

قیمت چاپ: 15,000 تومان
نویسنده:

مژگان مشتاق

نویسنده:

بهروز واثقی

ناشر:

ابوعطا

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

813.62

سال چاپ:

1399

نوبت چاپ:

8

تعداد صفحات:

24

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789648219760

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف