جزیرهی اسکلتی
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
در داستان حاضر «الکس رایدر» چهاردهساله، جاسوس همیشه ناراضی، درگیر خطرناکترین جدال خود شده است. او روزی به هنگام بازی فوتبال در مدرسه با آقای «کراولی» مواجه میشود. آقای کراولی از الکس میخواهد تا به او در یافتن دزدی که در مجتمع مسابقات تنیس ولیبلدون حضور دارد، کمک کند. الکس به طمع دیدن مسابقات قهرمانان تنیس جهان، این پیشنهاد را میپذیرد. وارد شدن الکس در این جریان، او را درگیر یک ماجرای جاسوسی بزرگ میکند. الکس در درگیری با دزد مذکور او را در زیرزمین مسابقات تنیس از پا درمیآورد. با از پا درآمدن دزد، سازمان جاسوسیای که دزد عضو آن بوده در صدد قتل الکس برمیآید و الکس ناچار به ترک انگلستان میشود. سازمان جاسوسی با استفاده از این جریان از الکس میخواهد تا به همراه جاسوسی قدیمی به جزیرة اسکلتی بروند و در آنجا از ماجراهای پس پردهای سردرآورند که ژنرال روسی «زارف» در یک جزیرة شخصی نزدیک کوبا برنامهریز آن است.