نقد و ارزیابی نظریهی کاریزمایی در تبیین رهبری امام خمینی (ره)
نگارنده در این کتاب کوشیده تا نشان دهد به رغم تلاشهای برخی از نویسندگان و پژوهشگران داخل و خارجی برای تعیین نسبت نظریهی کاریزمایی با رهبری حضرت امام (ره)، چارچوب تئوریک کاریزما از تبیین رهبری امام (ره) ناتوان است. به تصریح وی: "نظریهی کاریزماییی و به ویژه رهبری و سلطهی کاریزمایی، سلطهای ضد عقلانی و همچنین بسیجگرا، تودهای و احساسی و ضد دموکراتیک و مخصوص نظامهای توتالیتر و فاشستی قلمداد شده است. نوعی رهبری که به جای تکیه بر قانون و عقلانیت و مردمسالاری، بر یکهسالاری و دیکتاوری و ارزشهای استثنایی و شخصی رهبر، استوار است. کار رهبر کاریزمایی ترغیب و تهییج ابعاد غیر عقلانی یا عاطفی مردم است. اقتدار به شدت، شخصی و مبتنی بر قدرتهای خارقالعادهی رهبر و رابطهی عاطفی و غیر عقلانی میان او و پیروان است. این اقتدار در دورههای فشار، اضطرار روانی، فیزیکی، اقتصادی، اخلاقی، مذهبی و سیاسی پیدا میشود و معمولا شرایط اجتماعی مملو از ناامیدی و بحران، به توهماتی دامن میزند که مردم منفعل و مریدان چشم و گوش بسته و تودههای بیاختیار را در انتظار یک ناجی آسمانی قرار میدهد و این شرایط، موجد ظهور قدرت کاریزماتیک است و بدیهی است با رفع این شرایط و بازگشت عقلانیت به افراد اجتماع و رفع احساسات و تهییجات آنها قدرت کاریزماتیک کمرنگ شده، شرایط برای غلبهی دو سلطهی دیگر ـ سنتی یا عقلانی ـ فراهم میشود".