حکایت دولت و فرزانگی
داستان حاضر دربارهی گفت و گوی جوانی است هوشمند با عموی خویش دربارهی راههای کسب ثروت. پس از این گفت و گو، عمو او را به "میلیونر یک شبه"، معرفی میکند. پس از دیدار با این فرد، جوان پس از شش سال به هدف خود دست یافته، تصمیم میگیرد شرح این دیدار و تجربیاتی را که در این مسیر به دست آورده بود، در کتاب خویش بنویسد.