عشق پنهان
داستانهای فارسی - قرن 14
«عشق پنهان»، داستان زندگی پسری به نام «شایان» که وکیل است، میباشد. شایان، دلباخته دختری به نام «باران» است؛ آنها که قرار است با هم ازدواج کنند پس از تصادف شایان و از دست دادن قدرت حرکتش، ازدواجشان از سوی باران منتفی میشود. شایان که دچار افسردگی شده با همراهی دوستانش «شهروز»، «مسعود» و «آرش» تلاش میکند تا به زندگی بازگردد. «ساناز»، دختردایی شایان که عاشق اوست به او پیشنهاد ازدواج میدهد اما ... .